1.عبارتست از بُعد وسیعی از فناوریها و برنامههای کاربردی برای جمعآوری داده و دانش جهت انجام عملیات پرس و جو در راستای تحلیل سازمانی برای اتخاذ تصمیمات دقیق و هوشمند در کسب و کار.
2.هوش کسب و کار براساس معماری سازمانی ایجاد شده و در قالب OLAP (پردازش تحلیلی برخط)، به تحلیل دادههای کسب و کار و اتخاذ تصمیمات دقیق و هوشمند سازمانی میپردازد.
3.هوش تجاری، نه بعنوان یک محصول و نه بعنوان یک سیستم، بلکه بعنوان یک معماری موردنظر است که شامل مجموعهای از برنامههای کاربردی و تحلیلی است که با کمک پاِیگاههای داده عملیاتی و تحلیلی به اتخاذ تصمیمات سازمانی کمک میکند.
در مجموع میتوان گفت که اصطلاح هوش کسب و کار جهت اشاره موارد ذیل به کار گرفته میشود:
1.اطلاعات و دانش مرتبط به سازمان که محیط کسب و کار, خود سازمان و وضعیت بازار, مشتریان, رقبا و ملاحظات اقتصادی را تشریح میکنند.
2. یک فرایند سیستمی و سازمان یافته که توسط آن سازمانها اطلاعات را در جهت تصمیمگیری در فعالیتهای کسب و کار, از منابع درونی و بیرونی کسب, تحلیل و توزیع مینمایند.
هدف هوش کسب و کار کمک به کنترل منابع و جریان اطلاعات کسب و کار میباشد که در درون و پیرامون سازمان وجود دارند. هوش کسب و کار در قرن اطلاعات با شناسایی و پردازش دادهها و اطلاعات انبوه و متفاوت به دانش و هوشمندی ناب مورد نیاز مدیریت, کمک بزرگی به سازمانها مینماید. هوش کسب و کار, اطلاعات کسب و کار را به موقع و به صورت مناسب جهت استفاده ارائه مینماید و توانایی استدلال و فهم معانی پنهان در اطلاعات کسب و کار را تامین مینماید. کاربرد اصلی هوش کسب و کار, کمک به تصمیمگیری در سازمان بوده و استفاده از دادههای ساختیافته و غیرساختیافته سیستمهای سازمانی, مبنای هوش کسب و کار در سازمان میباشد. هوش کسب و کار گاه تحت عنوان هوش رقابتی نیز شناخته میشود و علت آن این موضوع است که بسیاری از سازمانها استفاده از هوش کسب و کار را در جهت کسب مزیت رقابتی انتخاب میکنند.
درمجموع میتوان گفت که اطلاعات درست، در زمان درست و با فرمت مناسب در سطوح مختلف سازمانی میتواند به رشد و بالندگی بیشتر سازمان منجر گردد.