سازمانها و شركتها با به كارگيري و پيادهسازي فناوري اطلاعات توانايي انجام بهتر و سادهتر وظائف خود را افزايش ميدهند و از اين طريق قادرند روش كار خويش را دگرگون سازند. آينده از آن سازمانهايي خواهد بود كه خود را با واقعيات جديد و الزامات آن هماهنگ ميسازند. مديراني كه به دنبال استفاده از فناوري اطلاعات (IT) در اجراي مديريت هزينههاي كيفيت هستند، ميتوانند با عنايت به تجزيه و تحليل اطلاعات و خرابي، همزمان با بررسيهاي بازار ، خطوط توليد ، آزمايشها و طرح قابليتهاي اطمينان محصول ، ضمن افزايش كيفيت كه همانا خواست مشتري است، هزينههاي كيفيت را كاهش بخشند.IT با تعديل فرآيندهاي كاري، بر بهبود بهرهوري و كيفيت خدمات و نيز حفظ بانك اطلاعاتي جامع در مورد مشتريان، عرضه كنندگان، كارمندان و فرآيندها و پروژهها، توسعه و پيشرفت سازمان را عامل خواهد شد.
در سازمانهاي مبتني برIT ، از سيستمها و شبكههاي ارتباطي و اطلاعاتي براي بهبود ارتباطات، چرخش و دسترسي سريع اطلاعات، سهولت پروسهها و تحليل بر روي اطلاعات، امنيت اطلاعات و در نهايت ارتباط با دنياي خارج استفاده ميكنند و راه حل منطقي براي مديريت فراهم ميآورد تا همراه با كاهش هزينهها و زمان، سعي شود تا همه امور از يك نقطه مركزي كنترل و نظارت شود.
در سالهاي اخير به مفاهيم و معاني كيفيت توجه زيادي شده است. كانون اصلي تفكرات سازمانها و شركتها ، بهبود كيفيت به منظور بقاء در دنياي رقابتي بوده است. اما موضوعي كه در ارتباط با كيفيت و ميزان آن در سازمانها بخصوص در شركتهاي خدماتي به طور مشخص مورد اندازه گيري و سنجش قرار نگرفته است، مفهوم هزينههاي كيفيت (Cost Of Quality ,COQ) ميباشد كه در اذهان عموم بطور واضع و شفاف تعريف نشده است.
كراسبي (Philip Crosby ) در شاه كارخويش ”(Quality Is Free (1979“ تصريح ميكند كه هزينههاي دستيابي به يك سطح كيفيت را ميتوان به دو دسته، هزينههاي قابل اجتناب و هزينههاي غيرقابل اجتناب تقسيم نمود همانطور كه در شكل 1 نشان داده شده است. هزينههاي غيرقابل اجتناب (تبعي) هزينههاي هستند كه مربوط به پيشگيري، بازرسي، نمونهگيري و غيره ميشوند. هزينههاي قابل اجتناب (اختياري) شامل هزينههايي هستند كه به محصولات معيوب و شكستهاي محصول مرتبط ميشود شامل: ضايعات مواد، نيروي كاري كه صرف دوباره كاري ميگردد، فرآيند شكايت و ضررهاي مالي ناشي از ناخوشنودي مشتريان.
كانويي (1992) مدعي است كه در اكثر سازمانها 40 درصد مجموع فعاليتها، چه انساني و چه ماشيني، تلف ميشود. اگر بتوان اين ضايعات را از بين برد يا به طور چشمگيري كاهش داد، قيمت واحدي كه بايستي بابت كالا و خدمات محاسبه گردد تا بازده سرمايه خوبي را به بار آورد، تاحد زيادي كاهش مييابد، و غالباً به قيمتي منتهي ميشود كه در مقياس جهاني قابل رقابت خواهد بود. بطور كلي ميتوان هزينههاي كيفيت را به چهار دسته تقسيمبندي نمود كه عبارتند از:
1- هزينههاي پيشگيري (Prevention) 2- هزينههاي ارزيابي (Appraisal)
3- هزينه نقص داخلي (Internal Failure Costs) 4- هزينه نقص خارجي (External Failure Costs)
1- هزينههاي پيشگيري: مجموعه هزينههايي را شامل ميشود كه سازمان براي جلوگيري از ضايعات و كالاي نامرغوب و بروز اشكالات صورت ميدهد. مواردي همچون: هزينههاي مهندسي و برنامهريزي كيفيت (طرحهاي جامع كيفيت- طرح بازرسي - طرح قابليت اطمينان و غيره)، بازنگري محصولات جديد ( ارزيابي طرحهاي جديد، آماده سازي آزمايشها، ارزيابي عملكرد محصولات جديد و تمامي فعاليتهاي طراحي قبل از توليد نهايي و هزينههاي قراردادها و مناقصات و غيره)، طراحي فرآيندها، آموزش و انتقال دانش كيفيت به كاركنان و جمعآوري و تجزيه و تحليل دادههاي كيفيت، ظرفيتهاي مطالعات، جستجوي همكاران و كيفيت طراحي.
2- هزينههاي ارزيابي: كليه هزينههايي كه براي تعيين سطح واقعي كيفيت محصولات قبل از ارسال به مقصد مشتري انجام ميگيرد؛ مانند هزينههاي بازرسي مواد اوليه ورودي، آزمايش محصولات توليدي (دوام و طول عمرو غيره)، ارزيابي وسايل آزمايش و نگهداري آنها ، پذيرش و تست، تعمير تجهيزات، بازرسي و گزارش تست، حقوق پرداختي به بازرسان و ساير مواردي كه صرف بازنگري ميشود.
3- هزينههاي خرابي داخلي: كالاي خروجي مطابق با استاندارد و سطح كيفيت انتخابي نبوده و به عنوان كالاي معيوب شناخته شود در صورتي كه هنوز به مقصد مشتري ارسال نشده باشد. مواردي همچون هزينههاي دورريزها، ضايعات، دوباره كاري، آزمايشات مجدد، تجزيه و تحليل خرابي و ضايعات، توقف خط و فروش محصولات نامرغوب، تغييرات طراحي، تايپ مجدد نامهها، تأخيرات زماني و هزينههاي موجوديها.
4- هزينههاي نقص خارجي: اين هزينهها بدترين نوع هزينههاي كيفيت هستند و بيشترين آسيب را به سازمان و شركت وارد ميآورد. در اين حالت محصول به مقصد مشتري ارسال ميگردد و به خاطر خرابي به شركت سازنده برگشت داده ميشود. از موارد اين نوع هزينه ميتوان به تنظيم شكايات، هزينههاي برگردان محصول، ارايه گارانتي، از دست رفتن شهرت و بازار، هزينههاي بازديد مشتري، آموزش كاربردي و بازگشتيها و تماسهاي مكرر و غيره اشاره نمود.
هزينههايكيفيتنقشمهميرا در ارايه خدمت به خصوص در سازمانهاي توليدي دارد. مديريت بايد اين هزينهها را در جهت ايجاد استراتژي بهبود كيفيت در درون سازمان به خوبي درك نمايد. سازمانهايي كه فكر ميكنند بخاطر در دسترسبودنمشتريبرايمحصول، به دنبال كيفيتنيستند، اصولا جايگاهيدر نظام توليد جهاني ندارند و محكوم به شكست هستند. اينموضوعهزينههايجبرانناپذيريرا از جملهدر بخشخدماتپساز فروشتحميلميكند. شكل 2 نشان ميدهد كه هرچه سطح كيفيت افزايش يابد هزينههاي اختياري را افزايش داده هزينههاي تبعي را كاهش ميدهد.
به توجه به شكل 2 مشخص است كه بيشترين توجه بايد روي هزينههاي پيشگيري باشد. هرچند در سازمانها و شركتها، بخصوص در ايران، بيش از 75 درصد كل هزينه كيفيت، هزينههاي ارزيابي و بازرسي ميباشد. بايد متذكر گرديد كه هزينههاي ارزيابي، بهبودي در كيفيت محصول ايجاد نميكند.
تا اواسط قرن گذشته، كمتر شركتي توجه خود را به هزينههاي مربوط به موارد كيفي در صورت درآمد يا ترازنامه معطوف ميكرد. تنها بديهي ترين دغدغهها يا نيازهاي بخش كيفيت ممكن بود شناسايي شده و مورد توجه قرار گيرند. در دهههاي 1950 و 1960، بعضي از سازمانهاي بالنده شروع به ارزيابي و تهيه گزارش درباره هزينههاي كيفيت كردند. اين امر درنهايت به روشي براي تعريف، اندازهگيري و تهيه گزارش هزينههاي كيفيت منجر گرديد. با پيشرفت جنبش كيفيت در نيمه دوم قرن حاضر، مشخص گرديد كه هزينههاي مرتبط با كيفيت را ميتوان به صورت 15 تا 25 درصد مجموع هزينههاي عمليات نمايش داد و بسياري از اين هزينهها نيز مستقيماً در صورت گزارش يا ترازنامه نميآيد.
افزايش كارشناسان فني در بخش كيفيت، به تعريف و توجه به اين هزينههاي كيفيِ مخفي كمك كرد. در عين حال محاسبه هزينههاي كيفي سنگين توجه مديريتهاي اجرايي را جلب كرد. هزينههاي پيشگيري صرف جلوگيري از بروز عيب و نقص درهمان مرحله اول ميشود. هزينههاي ارزيابي به تلاشهايي برميگردد (نظير حسابرسي كيفيت) كه صرف حفظ سطوح كيفيت ازطريق ارزيابيهاي رسمي سيستمهاي كيفيت ميشود. هزينههاي نقص به تلاشهاي پس از وقوع عيب اطلاق ميشود كه براي محصولاتي كه مشخصات لازم را ندارند يا نميتوانند انتظارات مشتريان را برآورده سازند، صرف ميگردد. اين هزينه معمولا در شركتهاي توليدي حدود 10 درصد هزينههاي شركت را در بر ميگيرد. در مورد مديريت هزينههاي كيفيت نظرات متفاوتي وجود دارد هرچقدر هزينههاي كيفيت در بخش پيشگيري و ارزيابي بالا برود به معني كاهش بيشتر در هزينههاي نقص داخلي و خارجي است و هدف اصلي در تجزيه و تحليل كيفيت، كاهش هزينههاي ارزيابي، نقص داخلي و نقص خارجي و همچنين ايجاد موقعيت بهبود در سيستم ميباشد.
تكنولوژي اطلاعات (IT)كه از تلاقي الكترونيك، پردازش دادهها و ارتباطات - مخابرات حاصل شده است، باعث از ميان رفتن فاصلهها و در كنار هم قرار گرفتن كامپيوترها و كاربران و همچنين مكانيزه شدن سيستمها، شده است. اين امر، تمركززدايي، ايجاد ابر شاهراه، افزايش سرعت و كيفيت تصميمگيري و مديريت كارا را فراهم ساخته است.
در دهه 1970 كه كاربرد فناوري اطلاعات در سازمانها به ويژه صنايع توليدي گسترش چشمگيري يافت، مكانيزهسازي فعاليتها اهم اين كاربردها بود. در سطح بنگاههاي اقتصادي، فناوري از عوامل مهم افزايش توان رقابتپذيري محسوب ميشود. زيرا از طريق تبلور در متمايزسازي محصولات، كاهش هزينهها و ايجاد فرصتهاي جديد كسب و كار، به بنگاههاي اقتصادي در كسب مزيت رقابتي كمك ميكند. در سطح صنعت، چنانچه آن صنعت توانايي بهبود، توسعه و نوآوري تكنولوژيكي را داشته باشد و بتواند با استفاده از سازوكارهاي مناسب به انتشار فناوري در بنگاههاي اقتصادي زيرمجموعه خود كمك كند، با افزايش سطح توانمنديهاي مجموعه خود، به سوي رقابت پذيري گام برخواهد داشت.
امروزه، مديران ارشد در سطوح مختلف براي كسب موفقيت، برخورد آگاهانه با تحولات دنياي كسب و كار، پرهيز از رويكرد آزمون و خطا و درنهــايت كاهش ريسك تصميمگيريهاي خود، بايد آشنايي با اصول مديريت فناوري را تاحد ممكن افزايش داده و به تدريج، اصـول آن را درعمل پياده كنند در سطح كلان، به مديران عالي كمك ميكند تا به سياستگذاريهاي مناسب، تماميتلاشهاي پراكنده ملي در مسير توسعه فناوري را هماهنگ و جهت دهي كرده و با فراهم آوردن زيرساختهاي لازم و حضور هوشمندانه، موجبات توسعه پايدار و افزايش توان رقابت ملي را فراهم آورند. بكارگيري IT به طرق زير منجر به افزايش كيفيت محصولات خواهد شد:
كاهش قيمت كالا: با كاهش هزينههاي عملياتي قيمت تمام شده كالا كاهش خواهد يافت و در نتيجه محصول با قيمت پائينتري به بازار عرضه خواهد شد و طبق تعريف جديد كيفيت اين به معناي افزايش كيفيت است.
كارايي، زيبايي و دوام: با بهبود فرآيندها و عملياتها درصد اشتباهات پرسنل و ماشينآلات كاهش يافته و با افزايش دقت در توليد، محصولي با كيفيت بالاتر خواهد انجاميد.
محصولات متنوعتر، كمحجمتر و ظريفتر: اغلب تكنيكهاي توليد ناب و سيستمهاي وابسته به مديريت كيفيت كه در محيط كاري بكار گرفته ميشوند پتانسيلهايي را بوجود ميآورند كه با فعال ساختن آنها قادر خواهيد بود تا حجم قطعات را كاهش داده و در نهايت محصولي ظريف تر به بازار عرضه نماييد. در نتيجه افزايش قدرت سازمان در ايجاد تنوع در محصولات خواهد بود كه به جذب سهم بيشتري از بازار منجر خواهد شد.
بهبود كيفيت كسب و كار : IT ميتواند به طور استراتژيك براي بهبود كيفيت عملكرد كسب و كار مورد استفاده قرار گيرد. در نگرشIT ميتوان از برنامههاي بهبود مستمر در برآوردن نيازمنديها و انتظارات مشتريان از لحاظ كيفيت خدمات بعد از فروش هزينه و غيره. حمايت كند.
بهبود كارايي و هزينه: بهبود كارايي و پايين آوردن هزينهها از طريق كاربرد اينترنت و سيستمهاي ارتباطات مخابراتي به عنوان راهي سريع و كم هزينه براي ارتباط با مشتريان و عرضه كنندگان و شركاي تجاري خواهدبود.
بهبود عملكرد و اثربخشي تجاري: استفاده وسيع از تكنولوژيهاي مبتني بر اينترنت در درون شركت مثل اينترانت ميتواند همكاري در تجارت را بهبود بخشد.
هزينه تغيير تكنولوژي اطلاعات بسيار بالاست طوريكه هزينه تغيير نرمافزار از هزينه تغيير فيزيكي بيشتراست، شايد به راحتي بتوان مدل يك ماشين را تغيير داد، در حالي كه تغيير نرمافزار سيستم از WINDOWS به LINUX هزينه گزافي را بايد پرداخت نمود.
فناوريهاي جديد مبتني بر اطلاعات و ارتباطات همانطوريكه در قسمت فوق تصريح گرديد با در اختيارگرفتن متدها و مدلهايي براي انجام درست و صحيح كارها در سازمانها، باعث كاهش ضايعات و هزينههاي كيفيت خواهند شد. فناوري اطلاعات اگر عقلايي به كار گرفته شوند ميتوانند به حذف يا كاهش بسياري از مسايلي كمك كنند كه بر مجموع هزينه تاثير ميگذارند. تحقيقات و مطالعات مختلف در دانشگاههاي جهان نشان ميدهد كه عليرغم ميل سازمانها و شركتها مبني بر افزايش كسب درآمد در اثر سرمايه گذاري در بخش IT، اين امر نشان ميدهد كه سرمايه گذاري بر روي IT عموما باعث كاهش هزينهها ميگردد هر چند ممكن است روي كيفيت، اثر ان نامشهود باشد. اين فناوريها با بكارگيري پروسجورهاي ديناميكي (پويا) و تكنيكهاي حل مشكل از طريق به اشترك گذاشتن منابع و آگاهيهاي سازماني افراد و همچنين آموزش و پرورش مبتني بر IT، اثرات معجزه آسايي را در افزايش قابليت و كيفيت محصولات و همچنين كاهش هزينههاي كيفيت باعث خواهند شد.
هزينههاي پيشگيرانه در كيفيت به شدت تحت تاثير فناوريهاي جديد خواهد بود . بخصوص هزينههاي آموزش و انتقال دانش كيفيت به كاركنان و جمع اوري و تحليل دادهها با بكارگيري نظام IT كاهش چشمگير و در عين حال اثر بخشي زيادي را براي شركتها به ارمغان خواهد اورد. امروزه فناوري اطلاعات علاوهبر تغيير مسير فعاليتسازمانو شركتها و حتيفلسفهفعاليتآنها را با چالشهايعظيميروبهرو ميسازد.چرا كهافراد و سازمانهاييكهوارد عرصهارتباطاتالكترونيكيشدهاند در واقعاقدامبهحذفيكسرياز وظايفتكراريو دوبارهكاريها كردهاند.و اين امر بطور چشمگير هزينههاي كيفيت را متاثر ساخته است.
سازمانهاي دولتي و خصوصي، كه ميتوانند هزينه كيفيت را تقريباً به طور كامل از بين ببرند، ميتوانند در دنياي پر رقابت امروزي و در عصر اطلاعات آينده پيشگام باشند. درواقع فناوري ميتواند با كاهش قيمتتمامشده محصولات، بهبود كيفيت كالاها يا خدمات توليدي و تغيير مشخصات محصولات، عاملي براي رقابت پذيري بنگاههاي اقتصادي در عرصه بازارهاي جهاني و منطقهاي باشد. امروزه فناوري اطلاعات در تمامي بخشهاي زندگي نفوذ كرده است. فناوريهاي نوظهور و پيشرفته براي حل مسايل مديريتي در حال تغيير دادن ديدگاههاي كيفيت و شيوههاي كنترل هزينههاي كيفيت با بكارگيري مهندسي مجدد بر اساس تكنولوژي اطلاعات و ارتباطات (ICT ) هستند.
تاثير مثبت استفاده از خدمات شبكه، ابزار ديجيتال و نيازهاي فناوري اطلاعات، در كاهش هزينههاي كيفيت انكارناپذير است. يكي از مهمترين و اساسيترين نقشهاي مديريت الكترونيكي, افزايش ضريب توانمندي در مديريت هزينههاي كيفيت سازمانها است. شواهد و تحقيقات نشان ميدهد كه IT توانايي و پتانسيل لازم براي كاهش هزينههاي كيفيت را دارا ميباشد. دسترسي وسيع (اطلاعات، دانش، دانايي و خرد) و حفظ كيفيت در سطح مطلوب، باعث ميشود تا سازمانها هزينه كمتري بپردازند. با بكارگيري درست و اثربخش IT همانطوريكه در شكل شماره 4 ميتوان مجسم نمود، قاعده مثلث كوچكتر ميشود و اين به معني كاهش هزينههاست.
تعامل انگيزش نيروها و تكنولوژي اطلاعات كه باعث تقويت روحيه كاري و كاهش هزينههاي كيفيت ميگردد را ميتوان به صورت شكل شماره 5 بيان داشت. بر اين اساس تكنولوژي اطلاعات با ايجاد روحيه كاري فعال و فرهنگ سازي با عث بهبود هزينههاي كيفيت ميگردد .
Topography يا نقشه هزينه كيفيت براي شناخت و درجه بندي هزينههاي كيفيت در سازمان بسيار سودمند ميباشد. اين نقشه از يك جدول دوبعدي تشكيل شدهاست همانطوري كه در جدول 1 نشان داده شده است. در ماتريس حاصل محور عمودي هريك از واحدها، ماشينآلات، افراد و تجهيزات سازماني را شامل ميشود و محور افقي شاخصهاي هزينه كيفيت و ميزان اثر هريك از آنها ميباشد. البته ميتوان شاخصهاي هزينه كيفيت را همانطوريكه در مبحث هزينههاي كيفيت اشاره گرديد، به صورت جزء جزء در توپولوژي هزينه كيفيت مورد استفاده قرار داد. مديران بايد از تحليل هزينههاي كيفيت به عنوان يك اهرم كنترل مديريتي استفاده كنند و از اين طريق مكانيسمي براي بهبود كيفيت سازمان صورت گيرد و همچنين نبايد مديران بهبود ارقام هزينه كيفيت را به عنوان يك سيستم حسابرسي درنظر بگيرند تا سعي در كاهش آن نمايند بلكه بايد از اين تحليلها در جهت افزايش كيفيت محصول اقدام شود.
تكنولوژي اطلاعات ( (Information Technologyبا محوريت دانش و خردگرايي انسان و انديشههايش به منظور بهرهبرداري از انديشه و سپردن امور تكراري و غير خلاق به ماشين و همچنين افزايش كارآيي و آزاد سازي مهارتهاي انساني ، در دهههاي اخير مورد توجه خاصي قرارگرفتهاست. به منظور بهينه كردن عملكرد سازمانهاي توليدي و خدماتي وجود يك سيستم اطلاعاتي متوازن بسيار ضروري است. IT در اين مورد به اهداف كيفيتي مبتني بر كامپيوتر، مشاركت بين وظيفه اي در بهبود كيفيت محصول و روشهاي مديريت فرآيند براي توليد و توسعه و كاهش هزينهها تأكيد ميكند. IT ساختارسازمانها را دگرگون ساخته است. طوريكه سازمانهاي آينده مبتني بر اطلاعات خواهند بود و عمدتاً از متخصصان عملياتي تشكيل خواهد شد و اصلاً مدير مياني نخواهد داشت.
در اين مقاله به اهميت و نقش حياتي فناوري اطلاعات به عنوان يك تسهيل كننده در كاهش هزينههاي كيفيت پرداخته شده است. از اين رو، فناوري اطلاعات ميتواند به شركت در كسب بهبودهاي مهم در هزينههاي كيفيت كمك كند. همچنين در مفهوم كاهش هزينهها، براين نكته تاكيد شد كه مقصود از كاهش هزينه ، حذف هزينههاي اثربخش نيست، بلكه انجام درست و موثر هزينهها و جلوگيري از صرف هزينههاي بيهوده و غيرموثر است. يكي از راههاي صرفه جويي در هزينهها يا به بيان بهتر، انجام موثر هزينهها، استفاده ازظرفيتهاي موجود، رفع گلوگاهها و افزايش راندمان و كارايي عمليات است. پيشرفت سريع و شگرف فناوري همراه با افزايش روزافزون رقابت در بازارهاي جهان، مديران واحدهاي اقتصادي را ناگزير از توليد محصولاتي با كيفيت بالا، ارائه خدمات مطلوب به مشتريان و درعين حال با كمترين بهاي تمام شده كرده است و در اين ميان ، هزينههاي پيشگيرانه را ميتوان با بكارگيري مهندسي ارزش به حداقل رساند.
سازمانها و شركتها، بايد به منظور تضمين كيفيت و كاهش هزينههاي آن، در ساختار سازماني خود تغييراتي را در جهت ايجاد ساختار متعادل و مبتني بر IT ايجاد نمايند. تضمين كيفيت يك ابزار بهبود مستمر است وسازمانها نبايد به آن به ديده يك پروژه با يك دوره عمر معين بنگرند. در چنين شرايطي، شركتها و سازمانهاي موجود در كشورهاي در حال توسعه بايد براي كاهش فاصله خود با جوامع پيشرفته و در جهت بهبود كيفيت و كاهش هزينههاي آن اقدام كنند و در اين زمينه انجام اقدامات زير ضروري به نظر ميرسد:
1-آشنا كردن كاركنان به اهميت اطلاعات و تكنولوژي اطلاعات و ارتباطات (ICT).
2-كسب دانش و اطلاعات در جهت توسعه و بهبود هزينهها با استفاده از فناوري اطلاعات و ارتباطات.
3-حمايت برنامهريزان و سياستگزاران در ايجاد نظام منسجم و هماهنگ اطلاعات و فناوري.
4- ايجاد باورها و الگوهاي ذهني مناسب.
5- ايجاد كميته راهبري كاهش هزينهها با مديريت عاليترين مقام سازماني.
6- تبديل موضوع ضرورت كاهش هزينهها به يك باور عمومي كاركنان.
7- بسط و گسترش كاهش هزينههاي كيفيت به زنجيره تامين كنندگان بنگاه اقتصادي.
8- تعيين ميزان معين كاهش هزينههاي كيفيت بطور ماهانه و سالانه.