حالا این سئوال مطرح میشود: انسانهای موفق چگونه فکر میکنند که باعث میشود نتیجه کارشان متفاوت باشد؟ در زیر فهرستی از کارهایی آورده شده که افراد موفق هر روز به آن عمل میکنند:
۱ - "سعی میکنم در یک زمینه همیشه آخرین نفر باشم"
هر کسی دوست دارد همیشه و همهجا اول باشد اما گاهی بد نیست که آخر بود: آخرین در ناامید شدن؛ آخرین در ترک کار یا محلی؛ آخرین نفر در ادامه تلاش کردن و آخرین نفر در پایبندی به اصول و ارزشها.
دنیای اطراف ما پر از افرادی است که خیلی زود جا میزنند. این دنیا پر از انسانهایی است که راحت ناامید میشوند. اما همیشه هستند انسانهایی که هوشمندتر هستند؛ استعداد بیشتری دارند؛ بهتر با دیگران ارتباط برقرار میکنند و بهتر از ما خودشان را آماده میکنند. اما لزوما همیشه برنده نمیشوند؛ همیشه موفق نمیشوند.
همیشه به خودتان ایمان داشته باشید و آخرین نفری باشید که ناامید میشود.
۲ - "هیچگاه میزان داراییهایم را با احساس رضایت و خرسندی برابر نمیدانم"
روانشناسان به آن انطباق با خوشی و لذت می گویند. پدیدهای که مردم خیلی زود از خوشی خرید خود یا چیزی که بهدست آوردهاند به یک حالت احساسی نرمال و طبیعی میرسند.
وقتی به خانهای که تازه خریدهاید نگاه میکنید با خودتان چه میگویید؟ ولی چقدر زود این احساس از بین میرود. همین اتفاق در مورد ماشین جدید؛ مبلمان تازه یا لباس نو میافتد. پس برای اینکه باز هم به همان احساس لذت و خوشی برسید باید خرید تازهای انجام دهید. این چرخه میتواند اعتیادآور باشد و شما را هیچوقت بهاندازه کافی راضی نمیکند. نمیتوانید راضی باشید. همه ما همینگونه ساخته شدهایم.
احساس رضایت و خشنودی واقعی و دائم زمانی پیش میآید که کاری را انجام میدهید نه زمانیکه چیزی را بهدست میآورید. دوست دارید از خودتان راضی باشید؟ به یک نفر کمک کنید. این فکر که توانستهاید در زندگی کسی تغییر مثبت ایجاد کنید چنان احساس رضایت و خشنودی در شما بهوجود میآورد که همیشه برایتان خواهد ماند.
انجام دادن کاری که چنین نتیجهای داشته باشد هم اعتیادآور است؛ اما اینبار اعتیادی است که اتفاقا خیلی شیرین است.
۳ - "هیچوقت از سیاست برای رسیدن به موفقیت استفاده نمیکنم"
مبارزه و درگیری؛ رسیدن به جاه و مقام؛ رسیدن به جایگاه بالاتر با خراب کردن دیگران: سیاستبازی میتواند کمک کند تا بالاتر بروید. اما اگر با سیاست خودتان را بالا بکشید باز هم این احتمال وجود دارد که دست آخر ببازید. چون موفقیتی که از سیاست بهدست بیاید براساس انگیزههای ناگهانی؛ هوی و هوس؛ یا استفاده از تفکرات دیگران است (کسانی که ممکن است حتی از آنها خوشتان نیاید). از این مسئله بهعنوان "موفقیت امروز میتواند زمینهساز شکست فردای شما باشد" تعبیر میشود. موفقیت و شکست عمدتا خارج از توان و کنترل ما انسانها است.
موفقیتهای واقعی مبتنی بر شایستگی هستند. هیچکس نمیتواند آنها را از کسی گرفته و با خود ببرد.
۴ - "اجازه نمیدهم که ترس از انتقاد مانع حرکتم شود"
سعی کنید چیزهای متفاوتی را تست کنید. چیزهایی که هرکسی آنها را انجام نمیدهد. انسانها خیلی زود شروع به صحبت درباره شما میکنند اما این صحبتها اکثرا خیلی جالب و بهعنوان تعریف از شما نیست. تنها کاری که باعث میشود تا از شر حرفهای مردم؛ انتقاد کردن و قضاوت کردن آنها خلاص شد این است که مانند آنها صحبت کنید؛ مانند آنها کار کنید و مانند آنها رفتار کنید. البته در اینحالت شما برای آنها زندگی میکنید نه برای خودتان. و این اصلا خوشایند نیست.
وقتی دیگران درباره شما صحبت میکنند نشانهای است مبنی بر اینکه شما در مسیر درست قدم برمیدارید: مسیر خودتان.
مسیر شما مسیر خوشبختی است نه آنها.
۵ - "همیشه چیزهای جدید ارائه میدهم و این کار را تکرار میکنم"
همانطور که «سث گودین» میگوید: بهطور طبیعی از اینکه کارمان تمام شود میترسیم. چون ایده و عقیده ما؛ محصول ما یا خدماتی که ارائه میدهیم محکوم به فنا است و ما بهشدت از این زمین خوردن و شکست خوردن هراس داریم. و این اتفاق ممکن است بیافتد؛ اما اگر تلاشی نکنید و چیزی بیرون ندهید هیچگاه فرصت قرار گرفتن در این مسیر را پیدا نمیکنید. هیچ محصولی تا زمانیکه عرضه نشود نمیتواند به موفقیت برسد. هیچ برنامهای نمیتواند موفق شود مگر اینکه عرضه شود. هیچ خدماتی موفق نیست مگر اینکه ارائه شود.
اگر شک دارید خیلی سریع آن را عرضه کنید و سپس سعی کنید تا محصول بعدی کمی بهتر باشد و اینکار را بهطور مداوم انجام دهید. تا زمانیکه چیزی عرضه نکنید نمیتوانید به خودتان افتخار کنید. پس حتما این کار را بکنید؛ خیلی زیاد.
۶ - "به رزومه خود بهعنوان سفری که داشتهام نگاه میکنم نه نتیجه نهایی"
خیلی از انسانها کار میکنند و تجربه بهدست میآورند تا به یک رزومه پربار و برنده دست پیدا کنند. اما این پسرفت است. رزومه شما مانند کارت گزارش شما است: روزمه تنها یک محصول فرعی است از چیزی که بهدست آوردهاید؛ آموختهاید و تجربه کردهاید. سعی نکنید تا در زندگی بهدنبال پرکردن جاهای خالی یک رزومه و سابقه ایدهآل باشید. زندگیتان را بر مبنای رسیدن به اهداف و آرزوهایتان بنا کنید. فکر کنید برای رسیدن به نقطهای که دوست دارید به آن برسید به چه چیزهایی نیاز دارید و آنها را انجام دهید.
اجازه دهید که رزومه کاریتان بازتابی از این سفر باشد.
۷ - "حاضر نیستم صبر کنم و منتظر بمانم"
حاضر نیستم صبر کنم و منتظر بمانم: برای زمان مناسب؛ برای افراد شایسته و کارآمد؛ برای بازار خوب؛ برای هر چیزی که مناسب باشد. اگر قرار باشد منتظر بمانیم از قافله زندگی عقب میمانیم. زمان بهسرعت حرکت میکند و منتظر ما نمیماند.
تنها چیزی که درست است همین الان است. پس حرکت کنید.
۸ - "اسباب و اثاثیه جمع نمیکنم؛ آدمهای خوب را دور خودم جمع میکنم"
دور خانهتان چرخی بزنید. به اطراف دفتر کارتان نگاه کنید. به وسایلی که میبینید فکر کنید. حالا تمام اقوامتان را برای صرف ناهار یا شام دعوت کنید. یا اینکه دوستانتان را جمع کنید. خوب به آنها نگاه کنید.
کدام دسته احساس رضایت بیشتری در شما ایجاد میکند؟ شما همیشه میتوانید عاشق وسایلتان باشید اما مطمئنا آنها همین احساس را به شما برنمیگردانند.
۹ - "همیشه سعی میکنم دید بازی داشته باشم و چشمانداز خوبی برای خودم ترسیم میکنم"
چشمانتان را ببندید و تصور کنید من آنقدر قدرت دارم که هر چیزی که برایتان عزیز است را از شما بگیرم: خانواده؛ شغل؛ تجارت؛ خانه؛ همه چیز را. من روی این قدرت کار میکنم و همهچیز، هر چیزی که فکرش را بکنید از دست رفته است. آیا التماس میکنید؛ آیا حاضرید هر چیزی که در توان دارید را بدهید تا دوباره زندگیتان را پس بگیرید؟ آیا بازپس گرفتن زندگی برای شما خیلی ارزش دارد؟ آیا به این نتیجه رسیدهاید که چیزهایی که داشتید خیلی مهمتر و باارزشتر از چیزهایی هستند که نداشتید؟
آیا تصور اینکه تمام این چیزها مثل خانه؛ خانواده و شغلتان را در یک لحظه از دست بدهید هولناک است؟ حتما همینطور است.
حالا چشمهایتان را باز کنید. هیچوقت موفقیتهایی که بهدست آوردهاید را از یاد نبرید و به آن افتخار کنید.