تا حالا یک کارشناس دیجیتال مارکتینگ را موقع کار کردن دیدهاید؟ ساعتها خیره میشود به مانیتور، کلیک و تایپ میکند. هرکس نداند فکر میکند مشغول یللی تللی کردن است اما همان لحظاتی که به مانیتور خیره شده و قهوهاش را مزه مزه مینوشد مشغول فروش میلیونی یا حتی میلیاردی است. چه شغل خوبی است مگه نه؟ شما هم میخواهید بدانید این دیجیتال مارکتینگ چیست و دقیقاً چه کار میکنند؟
دیجیتال مارکتینگ در یک کلام یعنی بازاریابی با ابزارهای دیجیتال. حالا این که وقتی دیجیتال مارکتر به مانیتور خیره شده دقیقاً چه کار میکند؟ با چه ابزارهایی سر و کله میزند؟ و چطور محصول یا خدمات میفروشد داستانی طولانی است که در ادامه توضیح دادیم.
برای اینکه خیلی راحت همین اول کار کل ماجرا دستتان بیاید، ویدئوی زیر را حتماً ببینید؛ در این ویدئو سعید رهبری به زبان ساده توضیح میدهد که دیجیتال مارکتینگ یعنی چه و به درد چه کسانی میخورد؟
در ادامه با یک مثال میبینیم که بازاریابی دیجیتال در عمل چیست و چه کمکی به کسب و کارها و افراد میکند.
آخرین کالایی که آنلاین خریدید یادتان هست؟ ما فرض میکنیم به دنبال خرید گوشی موبایل هستید تا ببینیم یک کارشناس دیجیتال مارکتینگ در این فرایند خرید چه نقشی دارد.
طبق آمارها بیش از ۶۰ درصد افرادی که دسترسی به اینترنت دارند قبل از هر خریدی درباره آن کالا در اینترنت جستجو میکنند. این جستجو میتواند یک اطلاع از قیمت ساده یا تحقیق عمیق باشد.
اگر گوشیباز نیستید و از مدلهای جدید عرضه شده خبر ندارید، با جستجوی عبارتهایی مثل: «بهترین گوشیهای جدید»، «بهترین موبایل زیر ۵ میلیون»، «گوشی سامسونگ ۲۰۲۰» سعی میکنید تا فهرستی از مدلهای قابل انتخاب را پیدا کنید.
نقش دیجیتال مارکتینگ در این مرحله به چند بخش قابل تقسیم است. اول باید مقالات یا ویدیو مطابق نیاز شما تهیه و منتشر کرده باشد. این بخش کار همان بازاریابی مبتنی بر محتوا است. دوماً وبسایت یا هر نوع بستر دیگری که برای انتشار محتوا در نظر گرفته شده باید سئو (SEO) باشد. به زبان ساده یعنی صفحه یا وبسایت در میان هزاران نتایج جستجوی گوگل رتبه بالایی بگیرد.
وقتی چند فهرست و راهنماها را خواندید حالا وقت مقایسه کردن مدلها است. نام سه مدل پیشنهادی را جستجو میکنید. در جستجو روی اولین لینک که یک تبلیغ است کلیک میکنید. تبلیغات داخل گوگل از سرویس گوگل ادز مدیریت و اجرا میشوند. کارشناس دیجیتال مارکتینگ میتواند تبلیغات را طوری بهینهسازی کند که در میان نتایج جستجو به صورت هدفمند به مشتریان بالقوه نمایش داده شود.
معمولاً در جستجوها به یک نتیجه اکتفا نمیکنیم و چندین تب همزمان باز میکنیم. وقتی چندین گزینه وجود دارد، جزئیات اهمیت زیادی پیدا میکنند. در این مرحله کارشناس دیجیتال مارکتینگ باید مطمئن شود که اطلاعات موردنیاز کاربر در دسترس هستند و در کل تجربه کاربر رضایتبخش باشد. اینجا مهارتهای طراحی، تجربه و واسط کاربری نقش پیدا میکنند.
به علاوه باید به کمک ابزارهای تحلیل دیجیتال مثل گوگل آنالیتیکس درک کرد که کاربران از چه منابعی وارد وبسایت میشوند، چه کارهایی انجام میدهند و چه چیزی باعث میشود از خرید منصرف شوند.
بعد از کلی تحقیق به یک انتخاب نهایی میرسید. قیمتها، گارانتی و لوازم جانبی را هم بررسی میکنید و در نهایت تصمیم میگیرید از یک فروشگاه نه چندان مشهور خرید کنید.
در مراحل خرید کارها به خوبی پیش میرود و پیامکی دریافت میکنید که ثبت سفارش را تایید میکند.
از گوشی که خریدهاید راضی هستید و هرکسی میپرسد ار کجا خریدی نام فروشگاه اینترنتی را میگویید. فرضاً گلس و قاب برای گوشی نخریدهاید. در همان روز پیامکی از طرف فروشگاه اینترنتی دریافت میکنید که گلس و قابهای این مدل ۳۰ درصد تخفیف خوردهاند. گلس و قاب را هم از همین فروشگاه سفارش میدهید. در پیامک تبلیغ لینک صفحه اینستاگرام فروشگاه هم گذاشتهاند؛ بعد از نگاهی به صفحه اینستاگرام از محتوایش خوشتان میآید و دنبالش میکنید.
در این مرحله دیجیتال مارکتر تلاش میکند با ارسال پیام، تبلیغات، مدیریت شبکههای اجتماعی و تدوین کمپینهای فروش اینترنتی، کاری کند که مشتریان قبلی را به خرید دوباره بکشاند.
پس در کل یک کارشناس دیجیتال مارکتینگ در کنار دیگر افراد متخصص تلاش میکند تا فروش یا ارائه خدمات در بسترهای دیجیتال به بهترین شکل ممکن انجام شود.
دیجیتال مارکتینگ چیست و چه وظایفی دارد؟
به صورت کلی، هر کاری که شما در آن از ابزارهای دیجیتال (مثل ایمیل، سایت، پیامک و...) برای تبلیغات، فروش، نظرسنجی یا معرفی محصولات یا خدماتتان استفاده کنید، نوعی بازاریابی دیجیتال است.
دیجیتال مارکتینگ مرزبندی مشخصی ندارد که لیستی از ابزارها و وظایف را برای آن تعریف کنیم اما براساس تجربه و کارهای متداول میدانیم بیشتر چه کارهایی زیر عنوان دیجیتال مارکتینگ قرار میگیرند.
دنیای دیجیتال مارکتینگ واقعاً گسترده است. از اصول اولیه بازاریابی دیجیتال که پایه فروش اینترنتی است شروع میشود تا لحظهای که فروش میلیونی خود را رصد میکنید.
وبسایت اصلیترین پایگاه مشتریان شماست! به احتمال خیلی زیاد اولین برخورد مشتریان با کسبوکار شما در وبسایت اتفاق میافتد. دیگر نمیتوانید مثل کسبوکارهای سنتی با استخدام یک فروشنده چرب زبان مشتریان را جذب کنید! پس باید کاری کنید که مشتری جذب خودِ وبسایت شود.
شاید بگویید نیازی به سایت ندارم، با یک پیچ اینستاگرامی زیبا هم میتوانم محصولاتم را بفروشم. در جواب باید بگویم، بله! حتماً باید این کار انجام دهید! اما اگر فردا این پیچ به هر دلیلی از دسترس خارج شد، مشتریان دیگر چگونه میتوانند شما را پیدا کنند؟
لطفاً همه تخم مرغهای خود را در یک سبد نچینید! شما نیاز به یک پایگاه مرکزی برای مشتریان خود دارید، به همین دلیل یک استراتژی دیجیتال مارکتینگ موفق با ساخت یک وبسایت جذاب و کاربردی آغاز میشود!
ظاهر زیبا و چیدمان اصولی مطالب تاثیر زیادی در فروش شما خواهد داشت. البته یادتان باشد زیبایی در سادگی است. منظور من این نیست که هیچ رنگ و لعابی به سایتتان ندهید. بلکه باید تا حد امکان از شلوغ کردن صفحات سایت خودداری کنید.
شرکت Adobe که معرف حضورتان هست؟ سازنده نرم افزارهای گرافیکی مثل فتوشاپ، پریمیر و... . این شرکت در تحقیقات خود اعلام کرد:
اگر رابط کاربری سایت شما زیبا نباشد، 38 درصد کاربران بدون توجه به محتوای سایت از آن خارج میشوند!
منظور از رابط کاربری یا به اصطلاح UI همان ظاهر سایت شماست. البته زیبایی رابط کاربری تنها معیار مهم نیست! اگر تنها روی ظاهر سایت تمرکز کنید، ممکن است از توجه به مسائل مهم دیگر مثل تجربۀ کاربری غافل شوید. نمیدانم چیزی از تجربه کاربری به گوشتان خورده یا نه؟ در زبان انگلیسی به آن User Experience یا به اختصار (UX) میگویند. اگر خودمانی بخواهم بگویم، تجربه کاربری در حقیقت همان حسی است که کاربر در حین کار کردن با وبسایت شما دارد.
مثلاً اگر وبسایت شما خیلی کند باشد یا پیدا کردن یک گزینۀ مهم برای کاربر سخت باشد، قطعاً خاطرۀ بدی از شما در ذهنش باقی خواهد ماند. اما اگر به زیبایی همه چیز در جای خودش قرار داشته باشد، قطعاً زمان بیشتری را در سایت شما میگذراند. به طور کلی هر چه بتوانید زمان ماندگاری کاربران را در وبسایت خود افزایش دهید، احتمال خرید آنها بیشتر خواهد شد.
مورد دیگری که باید در اینجا اشاره کنم، مسئله واکنش گرایی یا همان ریسپانسیو بودن (Responsive) سایت شماست. امروزه بیشتر کاربران به جای کامپیوترهای رومیزی از تلفن همراه خود برای وبگردی استفاده میکنند. نسبت تصویر و اندازه اندازۀ نمایشگر موبایلها با هم متفاوت است.
اگر وبسایت شما به صورت ریسپانسیو طراحی شده باشد، خیلی سریع خودش را با اندازۀ صفحۀ کاربر وفق میدهد تا مطالب شما به صورت درست نمایش داده شوند؛ ولی در غیر اینصورت بهم ریخته شدن ظاهر سایت باعث فرار کاربران خواهد شد.
البته ریسپانسیو بودن در رتبۀ سایت شما در نتایج جستجو (یا سئو) هم تاثیر فراوانی دارد.
گفتیم که عادات خرید در مشتریان تغییر کرده و حالا بیشتر مردم قبل از خرید، به دنبال دریافت اطلاعات موثق و مفید هستند تا بر این اساس انتخاب خود را انجام دهند.
منابع زیادی برای پیدا کردن این اطلاعات وجود دارد. ولی چه کسی بهتر از خود شما؟ قطعاً شما بهتر میتوانید محصول خود را معرفی کنید تا افراد دیگر! اینجاست که باید از بازاریابی محتوا (Content Marketing) استفاده کنید. اما بازاریابی محتوا یعنی چه؟
بازاریابی محتوا یعنی جذب مخاطب از طریق تولید محتوای باکیفیت و سئو شده، و هدایت او به سمت خرید از سایت.
محتوا انواع مختلفی دارد؛ مثلِ محتوای متنی، محتوای ویدئویی، محتوای تصویری. ولی برای شروع یک کسبوکار، محتوای متنی به دلیل پراستفاده بودن و توجه گوگل به آن اهمیت بیشتری دارد، پس ابتدا تمرکزتان را روی این بخش بگذارید.
برای داشتن یک وبلاگ عالی به موارد زیر توجه کنید:
فرض را بر این میگذاریم که سایتتان را ساختهاید و محتوای آن را هم بارگذاری کردهاید؛ حالا کاربران چگونه باید سایت شما را پیدا کنند و محتوای آن را بخوانند؟
اینجا سئو (SEO) وارد عمل میشود. سئو به معنی بهینهسازی سایت برای موتورهای جستجو است. وقتی سایت و محتوای آن برای موتورهای جستجو بهینه شده باشد، در جایگاههای نخست نتایج جستجوی کاربران (در صفحۀ SERP) قرار میگیرید؛ و بدیهی است که هر چقدر جایگاه شما در این فهرست بالاتر باشد، مخاطبان بیشتری جذب سایتتان خواهند شد. جذب مخاطب بیشتر، مساوی است با فروش بیشتر و سود بیشتر.
بخش بزرگی از کسانی که وارد وبسایت شما میشوند از طرف گوگل میآیند. اگر بخواهم یک عدد تقریبی بگویم، بیش از 50 درصد ورودی اکثر وبسایتها از گوگل است. از آنجایی که بحث سئو خیلی مهم و حیاتی است، ما مقالههای زیادی درباره سئو نوشتهایم.
لطفا به این سوال جواب بدهید: چند نفر میشناسید که از هیچکدام از شبکههای اجتماعی استفاده نکنند؟ در مورد خودم بیش از 90 درصد افرادی که میشناسم لااقل از یک شبکۀ اجتماعی مثل اینستاگرام یا تلگرام استفاده میکنند.
شما باید جایی حضور داشته باشید که مردم در آن جا هتستند. پیج شما در شبکههای اجتماعی مثل مغازهای است که برای اجارۀ آن هیچ هزینهای پرداخت نمیکنید اما میتوانید به تعدادی زیادی از مشتریان دسترسی داشته باشید.
به طور کلی فعالیت در شبکههای اجتماعی (از جمله اینستاگرام، لینکدین، توئیتر و فیسبوک) دایره مخاطبان شما را بزرگتر میکند و تاثیرات بلندمدتی در برندسازی و تبلیغات دارد.برای مثال بسیاری از برندهای کوچک و بزرگ با همکاری اینفلوئنسرهای اینستاگرام (افراد تاثیرگذار اینستاگرام) محصولاتشان را در ذهن مردم جا میاندازد و آنها به خرید تشویق میکنند.
تبلیغات دیجیتال یکی از اساسیترین ستونهای دیجیتال مارکتینگ است. تفاوت اصلی تبلیغات دیجیتال و آفلاین این است که شما در این نوع تبلیغات میتوانید عملکرد تبلیغ خود را به صورت دقیقی اندازهگیری کرده و آن را بهینه کنید.
سئو شدن سایت هرچند که حیاتی است اما فرایندی زمانبر است و مدتها طول میکشد تا اعتماد گوگل را بهدست آورید؛ ولی اگر بخواهید یک شبه در صفحه اول نتایج گوگل قرار بگیرید یک راه وجود دارد و آن هم چیزی نیست جز استفاده از تبلیغات گوگل (معروف به گوگل ادز).
تبلیغات در گوگل خود به دو دسته تقسیم میشود:
به طور کلی تبلیغات در گوگل به صورت کلیکی یا PPC انجام میشود. یعنی شما تنها در صورتی پول میدهید کاربران نسبت به تبلیغ شما کنجکاو شده و روی آن کلیک کرده باشند! به ازای هر کلیک، مبلغی از حسابتان کم میشود و تا زمانی که شارژ حسابتان به پایان برسد، تبلیغ شما در نتایج جستجو حضور خواهد داشت. این هزینه به عوامل مختلفی از جمله کیفیت سایت، کیفیت تبلیغ و قیمت پیشنهادی رقبا بستگی دارد.
بزرگترین مزیت تبلیغات کلیکی گوگل قابلیت هدفگیری دقیق کاربران است. منظور از هدفگیری این است که شما میتوانید دقیقاً مشخص کنید که تبلیغ شما برای چه کسانی و در چه زمانی نمایش داده شود. این افراد زن باشند یا مرد؟ سن آنها چقدر باشد؟ اهل کدام کشور باشند؟ علایقشان؟ و ... خیلی چیزهای دیگر! در تصویر زیر نمونهای از تبلیغات گوگل را مشاهده میکنید که با جستجوی کلمه «خرید بلیط هواپیما» نمایش داده شده است.
اگر کمی دقت کنید، متوجه تگ «Ad» (به معنی تبلیغ) در کنار این نوع نتایج میشوید که نشان میدهد این نتیجه جزوء نتایج پولی است.
هر چند تبلیغات گوگل یکی از موثرین و هدفمندترین روشهای تبلیغاتی در دنیاست، اما دقت کنید که تبلیغات گوگل به هیچ عنوان جای سئو را نمیگیرد .زیرا تبلیغ شما تا زمانی نمایش داده میشود که پول پرداخت کنید. بنابراین در کنار استفاده از این روش، سئو را فراموش نکنید.
مدیریت تبلیغات در گوگل خودش به تنهایی یک تخصص و شغل است؛ شغلی که بازارش هم به این راحتی خراب نمیشود. یک استراتژی خوب برای یادگیری دیجیتال مارکتینگ این است که یک تخصص را یاد بگیرید، شاغل شوید و بعد دیگر تخصصهای موردنیاز را یاد بگیرید و تجربه کنید.
رپورتاژ آگهی به شکلی از آگهی گفته میشود که در قالب یک مقاله یا گزارش خبری (و با لحنی بیطرف) به مخاطبان عرضه میشود؛ به صورتی که مخاطب در نگاه اول متوجه جنبۀ تبلیغاتی آن نشده و تصور میکند در حال مطالعه یک مطلب عادی است. این بیطرف بودنِ لحنِ گزارش باعث جلب اعتماد مخاطبان میشود.
در این روش تبلیغاتی معمولاً شرکتها به منظور برندسازی یا معرفی کسبوکار و محصولات خود، یک گزارش یا یک مطلب آموزشی را تهیه میکنند. در مرحله بعد، این گزارش برای انتشار به خبرگزاریها، وبسایتهای معتبر و مرتبط با کسبوکار برند ارائه میشود. سپس، این سایتها مقاله را با دریافت پول منتشر میکنند.
استفاده از رپورتاژ آگهی هم به برندسازی کمک زیادی میکند و هم به جهت بکلینکهایی که دریافت میکنید، روی سئوی سایتتان تاثیر خوبی دارد. برای دریافت اطلاعات بیشتر در این زمینه پیشنهاد میکنیم ایبوک رایگان راهنمای انتشار رپورتاژ خبری را مطالعه کنید. اگر هم قصد استفاده از این روش بازاریابی را دارید.
اگر دیجیتال مارکتینگ را به یک پازل تشبیه کنیم، بازاریابی ایمیلی یکی از اصلیترین تکههای این پازل است. البته ایمیل مارکتینگ نسبت به سایر روشهای بازاریابی کمی حساستر است. چرا؟
چون تعداد ایمیلهای اسپم (یا جَفنگ) که برای کاربران فرستاده میشود خیلی زیاد است. به همین خاطر اگر ایمیل شما حاوی مطالب ارزشمند و مهمی برای کاربر نباشد به احتمال زیاد سر از سطل آشغال درخواهد آورد! پس باید روی زمان ارسال، تعداد و محتوای ایمیل خود دقتی دوچنان داشته باشید تا کاربران ایمیل شما را اسپم تلقی نکنند.
محتوای ایمیلها در هر کسبوکاری فرق میکند، ولی برای این که عملکرد موفقتری داشته باشید ما با توجه به تجربۀ خودمان چند پیشنهاد برای شما داریم:
البته این نکته را هم بگویم که کارکرد اصلی ایمیل مارکتینگ پرورش و حفظ سرنخهای فروش است؛ نه برای به دست آوردن سرنخهای جدید. یعنی شما با استفاده از این روش میتوانید کاربرانی که قبلاً ایمیل خودشان را در اختیار شما قرار دادهاند هدفگیری کرده و احتمال خرید آنها را افزایش دهید. برای اطلاع بیشتر میتوانید مقاله زیر را مطالعه کنید.
به دلیل استفادۀ غلط برخی کسبوکارها از بازاریابی پیامکی (SMS Marketing) این تصور به وجود آمده است که فرستادن پیامکهای تبلیغاتی کاری بیهوده است و دیگر مردم به اساماسهای تبلیغاتی توجهی نشان نمیدهد.
خب این تصور کاملاً اشتباه است. پیامک یک ابزار ارتباطی فوقالعاده است. ابزاری ساده و پر سرعت که اجازه میدهد یک پل ارتباطی قوی میان شما و مشتریان شکل بگیرد. بازاریابی پیامکی یکی از شیوههای زودبازده و کمهزینه در بازاریابی است و تاثیر بسیار آن در برندینگ و افزایش فروش غیر قابل انکار است؛ منتها به شرط آنکه با اصول آن آشنا باشید و روش صحیح استفاده از آن را بدانید.
بازاریابی پیامکی برای آن دسته از کسب و کارهایی که هنوز اول راه هستند و نمیخواهند هزینه بالایی را صرف تبلیغات کنند، یک گزینۀ عالی است.
خب، الان دیگر با تمام روشها و ابزارهای دیجیتال مارکتینگ آشنا شدید. در بخش آخر با هم نگاه عمیقتری به دو رویکرد کلی در بازاریابی خواهیم انداخت که برای درک کارکرد دیجیتال مارکتینگ بسیار مفید است.
ما به طور کلی دو رویکرد در بازاریابی داریم: بازاریابی برونگرا و بازاریابی درونگرا.
بازاریابی برونگرا به زبان ساده یعنی «اول ما به سراغ مشتری برویم.» کاری که همۀ کسبوکار در طول تاریخ انجام داده و میدهند. مثلاً وقتی از جلوی مغازهای رد میشوید و فروشنده سعی میکند شما را به داخل مغازه بکشاند یا وقتی که هنگام تماشای برنامۀ مورد علاقهتان تبلیغات بازرگانی پخش میشود، در واقع آن کسبوکار به سراغ شما آمده است. روشهایی مثل رپورتاژ آگهی یا تبلیغات بنری زیرمجموعۀ این نوع بازایابی هستند.
اما چطور میشود کاری کرد که خودِ مشتری به سراغ شما بیاید؟ اینجاست که ایدۀ بازاریابی ربایشی مطرح میشود. وقتی شما با جستجو در گوگل یک سایت را باز میکنید، در واقع جذب آن سایت شده و در مسیر بازاریابی ربایشی قرار گرفتهاید. در بازاریابی ربایشی تمرکز اصلی شما بر روی جذب مشتری از طریق ارائه محتوای با ارزش و مرتبط است.
در این روش، به جای آنکه وقت و هزینه خود را صرف پیدا کردن مشتری کنید، آن را صرف افزایش کیفیت رسانههای خود (مثل سایت و شبکههای اجتماعی) میکنید. با این هدف که کاری کنید مشتری در زمان نیاز، شما را پیدا کند، پس از آن در مسیر خرید هدایت شود و در هر مرحله از مسیر خود، چیزی با ارزش از شما دریافت نماید.
مثلاً وقتی که برای اولین بار مشتری وارد سایت میشود، باید از آنها بخواهید اطلاعات تماس خود را (مثل ایمیل یا شمارۀ همراه) در اختیار شما قرار بدهد. البته همین طور خشک و خالی هم نمیشود. شما باید کاری کنید که مشتری این کار را با میل خودش انجام دهد. مثلاً با ارائه یک محصول جذاب و رایگان مثل (ایبوک یا فایل صوتی) از آنها بخواهید برای دریافت آن، ایمیل خود را وارد کنند. حالا میتوانید با روشهای بازاریابی برونگرا مثل ارسال ایمیل (یا پیامک) به سراغ مشتری بروید.
دیجیتال مارکتینگ مجموعهای از روشهای بازاریابی درونگرا و برونگراست.
بعد از پایان بحث دیجیتال مارکتینگ نوبت آشنایی با ابزارهای آن است، تمام زیرشاخههای بازاریابی دیجیتال ابزارهایی دارند که میتوانید با استفاده از انها کار خود را کنترل و اصلاح کنید.
همانطور که دیدید دیجیتال مارکتینگ دنیای بزرگی دارد و فقط به ابزارهایی مثل سایت و اینستاگرام محدود نمیشود.
اگر به دیجیتال مارکتینگ علاقه دارید و به اصطلاح میخواهید دیجیتال مارکتر شوید باید بدانید که دیجیتال مارکتینگ هنر و علمی است که برای متخصص شدن در آن باید سالها وقت بگذارید و علاوه بر آن باید به اصول و مبانی علم بازاریابی هم تسلط خوبی داشته باشید. اولین قدم برای یادگیری پیدا کردن منابع خوب است؛ منابعی که توسط افراد با تجربه تهیه شده و در هر زمان و مکانی در دسترس باشد.