اپل و استیو جابز دو نام جدانشدنی در تاریخ فناوری هستند. شما هم بارها نام این مرد را شنیدهاید و دوستانتان او را مردی موفق و بزرگ میدانند. اما شما چه مقدار او را میشناسید؟ چه تصوری از شخصیتش دارید؟ از فراز و نشیبهای زندگیاش با خبر هستید؟ میدانید چه بیماریهایی دارد؟ تاکنون به دلایل موفقیت او فکر کردهاید؟ و سوالهای بیشمار دیگر.
میخواهیم مروری بر استیو جابز و زندگی او داشته باشیم. فردی که نهتنها باعث درخشش اپل شده، بلکه در هر کجای دیگر، موفقیت همراه همیشگی او بوده است.
حقایقی که درباره استیو جابز نمیدانید
همیشه حقایق و نکات جالبی درباره هر فردی وجود دارد، به خصوص افراد مشهور و محبوب. استیو جابز هم استثنا نیست. مثلا شاید برایتان جالب باشد که بدانید با وجود اینکه در سالهای اخیر او یک فرد کاریزما و فرهمندی بوده و او را اسطوره سخنوری و ارائه میدانند، اما دچار بیماری خوانشپریشی یا همان عدم تلفظ صحیح کلمات داخل یک متن شده است. این بیماری باعث شد او به دلیل خواندن نادرست متنها بارها از مدرسه اخراج شود. همین موضوع او را به خطاطی علاقهمند کرد و درنهایت دارای خطی زیبا شد. شاید وجود این ضعف را بتوان به عنوان یکی از دلایل توانایی بالای او در سخنرانیها و ارائهها دانست.
او خیلی به تمیزی خود دقت نمیکند؛ حداقل در سالهای اولیه زندگی اینگونه بوده است. بهطوری که در زمان اشتغالش در شرکت آتاری به دلیل عدم توجه به بهداشت فردی و بوی بد، او را به شیفت شب منتقل کردند.
یکی از معروفترین نکاتی که در مورد استیو جابز وجود دارد، لباسهای او است. میتوان به جرات گفت که در سالهای اخیر لباسی که استیو جابز را با آن دیدهاند تقریبا یک شکل بوده است، او همیشه پلیور مشکی کشمیری یقهکیپ میپوشد که از فروشگاه St Croix آن را خریداری میکند، شلوار جین آبی خود را که از Levis میخرد و کتانی اسنیکرز New Balance میپوشد.
استیو جابز اولین کت و شلوار زندگی خود را در سال ۱۹۷۷ و در ۲۲ سالگی خریداری کرد. این کت و شلوار را بهمنظور شرکت در نمایشگاه غرب امریکا خریداری کرد.
حقوق سالانهای که او از شرکت اپل بابت مدیرعاملی دریافت میکند، فقط ۱ دلار بوده و درآمد حاصله او از سهام شرکت دیزنی ۴۸ میلیون دلار در سال است. او هماکنون با داشتن ۴/۸ میلیارد دلار دارایی در جایگاه ۱۱۰ میلیاردرهای دنیا قرار گرفته است.
جابز در سال ۱۹۸۳ جان اسکالی مدیرعامل پپسی را برای سمت مدیرعاملی اپل دعوت به همکاری کرد. اما نکته جالب اینجاست که او حاضر شد مدیرعاملی پپسی کولا را رها کند و به استیو بپیوندد. استیو جابز یک جمله بسیار معروف دارد که در آن زمان و برای قانع کردن جان اسکالی به او زد: «دوست داری مابقی عمرت آب و شکر بفروشی یا اینکه بیایی و دنیا را تغییر دهی؟»
استیو نیز اشتباه میکند
با وجود اینکه استیو الگویی برای موفقیت به شمار میرود و به نظر میرسد تاکنون اشتباهی از او رخ نداده است اما گاهی اوقات قولهایی داده و حرفهایی زده که در عمل اتفاق نیفتاده یا خلاف آن حرف به وقوع پیوسته است.
در سال ۲۰۰۲ استیو جابز با اطمینان کامل اعلام کرد که اپل قصد تولید تبلت ندارد. او گفت: «بازار تبلت ارزش آن را ندارد که اپل بخواهد سرمایهاش را درگیر آن کند. خریداران تبلت، افراد ثروتمندی هستند که قبل از تبلت لوازم کامپیوتری دیگری خریدهاند.» سال ۲۰۱۰ اپل تبلت خود را با نام آیپد معرفی کرد. اوایل امسال نیز نسخه دوم آن را ارائه کرد و گمانهزنی میشود که اواخر ۲۰۱۱ آیپد ۳ نیز وارد بازار شود. تبلت اپل هماکنون پرفروشترین و محبوبترین تبلت در جهان است.
در سال ۲۰۰۳ استیو با جدیت اعلام کرد که اپل قصد دارد از فضای تولید دستگاههای پیدیای و گوشیهای موبایل دور بماند. او گفت: «تصور نمیکنم ما بتوانیم در تجارت گوشی موبایل موفق باشیم.» در سال ۲۰۰۷ شرکت اپل آیفون را معرفی کرد. در ۲۰۰۸ آیفون ۳G، در ۲۰۰۹ آیفون ۳Gs و در ۲۰۱۰ آیفون ۴G را نیز وارد بازار کرد و سهم بسیار عظیمی از بازار موبایل را به خود اختصاص داد. سیستمعامل iOs به همراه سیستمعامل اندروید گوگل باعث شدند امپراطوری سیمبین فرو بریزد.
در ۲۰۰۷ تقاضای زیادی برای عرضه کیت توسعه نرمافزاری (SDK) سیستمعامل iOS وجود داشت و جابز در پاسخ به درخواست آنها اعلام کرد: «در دنیای امروزه نیازی به عرضه چنین کیتی برای توسعهدهندگان بیرون از شرکت اپل نیست.» در کمتر از یک سال بعد از این حرف استیو جابز، کیت توسعه نرمافزاری ارائه شد و توسعهدهندگان بیشماری شروع به نوشتن و توسعه نرمافزار بر اساس iOS کردند.
یکی از بزرگترین ایرادهایی که بر آیفون گرفته میشد، عدم وجود قابلیت مولتیتسکینگ بود. در سال ۲۰۰۸ و در کنفرانس جهانی توسعهدهندگان اپل (WWDC) اعلام شده بود که اپل به هیچوجه خواستار مولتیتسکینگ در آیفون نیست. استیو جابز نیز مولتیتسکینگ را دست و پاگیر، کاهشدهنده سرعت گوشی و خورنده باتری خواند و گفت: «هنگامی که کاربر به یک برنامه نیاز ندارد، دیگر فعال بودن آن در پسزمینه الزامی ندارد.» همزمان با معرفی نسخه چهارم سیستمعامل iOS اپل از قابلیت مولتیتسکینگ به عنوان مهمترین مزیت آن یاد میکرد.
نکته بسیار جالب در مورد اشتباهات استیو این است که او از اشتباهات خود نیز به بهترین شکل استفاده میکند. برای نمونه درست بعد از عرضه عمومی آیفون ۴ مشکل آنتندهی آن نقل هر محفلی شد؛ بهطوری که مهمترین خبر دنیای فناوری اطلاعات آن روزها، مشکل آنتندهی آیفون ۴ بود. بسیاری از رقیبان شرکت اپل نیز تبلیغات گستردهای برای تخریب این شرکت به کار گرفتند.
به همین منظور استیو جابز با برگزاری یک کنفرانس خبری ضمن ابراز تاسف بهخاطر این مشکل در مورد راهحلهای آن توضیحاتی ارائه کرد. او ضمن قبول اعتراض کاربران ناراضی اعتراف کرد: «آیفون ۴ با آنتندهی مشکل دارد اما این مشکل در تمام گوشیهای تلفن همراه وجود دارد؛ بهطوری که اگر آیفون ۳Gs از هر ۱۰۰ تماس x تماس را از دست میدهد، آیفون ۴G از هر ۱۰۰ تماس بین x و x+۱ تماس را از دست میدهد.»
استیو جابز در این کنفرانس خبری که آنتن گیت نام داشت و جمعی از خبرنگاران، نمایندگان، کاربران و وبلاگنویسان مختصص را دعوت کرده بود، گفت: «شاید آیفون ۴G بهترین محصولی باشد که ما ساختهایم. ما تاکنون بیش از ۳ میلیون دستگاه از این دستگاه جدید را فروختهایم اما به هر حال نه ما و نه تلفن همراه تولیدی ما کامل نیستیم.»
سخنرانیهای استیو
یکی از بینظیرترین خصوصیات جابز قدرت او در ارائهها و سخنرانیهایش است. او به راحتی میتواند به مخطبانش رسوخ کند و او را فردی کاریزماتیک کند.
اما چه نکاتی باعث میشود ارائههای استیو جابز منحصربهفرد شوند؟ کارمین گالو که یک مربی روابط اجتماعی و ارتباطات است به این موضوع پرداخته و به صورت مختصر آن را شرح میدهد: جابز برای هر جلسه ارائهاش یک قالب را در ذهن مخاطب خود شکل میدهد. برای نمونه وقتی که او قصد داشت در کنفرانس WWDC لپتاپ Mac Book Air را معرفی کند، در ابتدای جلسه و در میان حرفهای خود این عبارت را به کار میبرد: «امروز هیجان خاصی توی فضا (Air) احساس میکنم.»استیو در ابتدای شروع سخنرانی فهرستی از موضوعاتی را که میخواهد در ارائهاش از آنها استفاده کند، در اختیار مخاطب میگذارد. همچنین هنگام سخنرانی بهصورت روشن و واضح گذر از یک موضوع به موضوع دیگر انجام میدهد و مخاطب کاملا متوجه میشود که الان دقیقا درباره چه موضوعی صحبت میشود.
استیو در انتخاب کلمات بسیار بادقت عمل میکند. او برای افزایش هیجان مخاطبهای خود از کلماتی مانند Cool، Amazing، Extraordinary، Awesome و... استفاده میکند.
برخلاف دیگر سخنرانان و ارائهکنندههای شرکتهای مختلف که سعی میکنند با حرفهای خود محصول خود را به آنها بفروشند، استیو جابز با حرفهای خود تجربهای از کار کردن با آن محصول را به شما میفروشد. در واقع تجربه کار کردن با محصولات جدید اپل را در ذهن شما به تصویر میکشد.
او وقتی اعداد و آماری را اعلام میکند، با مثالهایی ملموس به آن اعداد معنا و مفهوم میبخشد. برای مثال وقتی در کنفرانس اعلام میکند که تاکنون ۴ میلیون آیفون فروختهایم، این عدد در ذهن مخاطبان خودنمایی نمیکند. ولی وقتی در توضیح ۴ میلیون بیان میکند که این عدد نشان میدهد ما توانستهایم در هر ساعت ۲۰ هزار گوشی موبایل بفروشیم، ارزش و مفهوم آن را نشان میدهد. یا مثلا وقتی به شما میگوید که آیپاد جدید ۱۲ گیگابایت فضا را در اختیار شما میگذارد، میگویید خب ۱۲ گیگابایت چه تفاوتی با ۴ گیگابایت دارد؟ اما در ادامه وقتی جابز در توضیح آن بیان میکند که با این ۱۲ گیگابایت میتوانید به کره ماه بروید و برگردید و به موسیقی گوش دهید، آن وقت است که ۱۲ گیگابایت برای شما معنا پیدا میکند.
در تصاویر ارائه جابز به درستی از گرافیک و متن استفاده میشود. وقتی جایی فقط یک متن مهم است، فقط همان و بدون هیچ گرافیکی به نمایش درمیآید. زمانی هم که تصویری نیاز است، آن را به همراه متن نشان میدهند. از طرفی دیگر گاهی اوقات یک فیلم و دمو نشان داده میشود؛ درواقع استفاده درست از مولتیمدیا. هر بخش از ارائه نیز دارای عنوان مشخصی است.
جابز برای جذابتر شدن و سرگرمکردن مخاطبهایش کارهای جالبی انجام میدهد. برای بازگرداندن تمرکز مخاطبان، آنها را در سخنرانیهایش درگیر میکند. اگر شما سخنرانیهای استیو جابز را دنبال کنید، خواهید دید برخی اوقات ناگهان او از تمام مخاطبان یا فردی خاص سوالی میپرسد و آنها را مخاطب قرار میدهد. یا برای اینکه ارائه را از تککانالی و تکنفری بودن خارج کند، از افراد مختلفی دعوت میکند به روی صحنه بیایند.
او در پایان هر سخنرانی همیشه بخشی را با عنوان One More Thing… (یک چیز بیشتر...) دارد که در آن یک محصول یا قابلیت مهم را معرفی میکند. او میتوانست این محصول یا قابلیت را در جایی از سخنرانیاش بیان کند، ولی با این روش او مخاطب خود را هیجانزده کرده و این حس را به آنها القا میکند که شما بیشتر از آنچه قرار بود، در این جلسه به دست میآورید.
خانه
استیو خانه خود در پالو آلتو را در اواسط دهه نود میلادی و درست بعد از ازدواج با لائورن خریداری کرد. این عمارت به سبک خانههای انگلیسی طراحی شده است. کسانی که این خانه را دیدهاند میگویند با وجود اینکه استیو جابز جزو بزرگترین چهرههای فناوری اطلاعات و تکنولوژی است، از ابزار فوق مدرن در خانه خود استفاده نکرده است. همچنین دکوراسیون و مبلمان مناسب و سادهای برای خانه خود استفاده کرده است. او همراه با همسر و سه فرزند خود همچنان در این خانه زندگی میکند. فرزندان او از همان زمان تولد در این خانه بزرگ شدهاند.
جت خصوصی
در ژانویه ۲۰۰۰ زمانی که استیو جابز مدیرعامل رسمی اپل شد هیاترئیسه این شرکت تصمیم گرفتند با دارایی اپل یک جت خصوصی برای او خریداری کنند. جت خصوصی او هماکنون ۴۰ میلیون دلار قیمت دارد و آن زمان برای شرکت اپل ۸۸ میلیون دلار هزینه دربرداشت.
شرکت پیکسار
در سال ۲۰۰۰ شرکت پیکسار از جای اولیه خود در پوینت ریچموند به امریول جابهجا شد. طراحی جدید شرکت پیکسار توسط طراح Bohlin Cywinski Jackson انجام شده است. شخصی که فروشگاههای اپل را طراحی میکند. طراحی آن به گونهای بوده است که کارمندان بتوانند در بیشترین زمان ممکن همدیگر را ملاقات کنند.
عمارت وودساید
خانه قبلی استیو در عمارت وودساید بود. او این عمارت را در ۱۹۸۴ خریداری کرد و سالهای زیادی را در آن گذارند. این خانه در سال ۲۰۱۰ سرانجام تخریب شد.
ساختمان شرکت نکست
این ساختمان در سال ۱۹۸۶ در شهرک صنعتی استنفورد احداث شد و استیو سه سال از عمر خود را در این مکان گذراند. سه سال بعد شرکت نکست به مکانی جدید و گرانتر در سیلیکونولی منتقل شد.
گاراژ
اولین کامپیوتر اپل در این گاراژ که در خانه استیو بود، اسمبل شد. استیو جابز و استیو ووزنیاک ساعتهای زیادی را در این گاراژ با هم سپری کرده بودند.
ساختمان اصلی اپل
این ساختمان در سال ۱۹۹۳ و درست زمانی که استیو جابز از اپل دور بود ساخته شد. مساحت این اداره در حدود ۷۹ هزار متر مربع است. با گسترش اپل در سالهای بعد این شرکت به این نتیجه رسید که این ساختمان فضای لازم را برای این شرکت فراهم نمیکند. بنابراین استیو جابز در سال ۲۰۰۶ اعلام کرد که این شرکت قصد دارد ساختمانی جدید در مکانی دیگر احداث کند؛ ساختمانی با معماری مدرن.